- شماله دان
- شمعدان
معنی شماله دان - جستجوی لغت در جدول جو
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
جایی که در آن آشغال ریزند
ظرفی که برای ریختن خاکروبه و کثافات در منزل و غیره تعیین میشود
ساعتی است زنگدار که در مواقع معین که خواهند زنگ آن بصدا در آید و اعلام وقت کند
ویژگی ساعتی که با تنظیم در یک زمان خاص زنگ می زند
جایی یا ظرفی که در آن خاکروبه و آشغال می ریزند، خاکروبه دان
جایی که در آن آشغال ریزند
مزبله، جای انداختن زباله، جای بسیار کثیف
سله و سبدی که زنان پنبه رشتنی و ریسمان رشته شده را در آن گذارند
سله ای که زنان در آن گاله و ریسمان نهند
حوض آبگیر: در میان سرای ماهی دان آب روان از آن جانب بیرون میامد
سبدی که زنان گلوله های پنبه و نخ های ریسیده را در آن می گذارند